loading...

فیلم باز حرفه ای

آنچه به عنوان داستان دو کودک ، دو بزرگسال و یک بازی بسیار غوطه ور شروع شده است ، اکنون به حماسه بسیار پیچیده تری تبدیل شده است - به ویژه هنگامی که شما با در نظر گرفتن واقعیت های متناوب چندگانه که توسط

کل داستان Jumanji توضیح داد

مهزیار تخاصمی بازدید : 94 چهارشنبه 09 بهمن 1398 : 13:09 نظرات (0)

آنچه به عنوان داستان دو کودک ، دو بزرگسال و یک بازی بسیار غوطه ور شروع شده است ، اکنون به حماسه بسیار پیچیده تری تبدیل شده است - به ویژه هنگامی که شما با در نظر گرفتن واقعیت های متناوب چندگانه که توسط دورهای مختلف Jumanji ایجاد شده اند - فکر می کنید و ما شما را سرزنش نمی کنیم. اگر کاملاً مطمئن نیستید که چگونه همه اینها در کنار هم قرار گرفته اند. در حالی که همه راه را به ابتدای داستان می گوییم ، ادامه دهید و تمام شاخه های پر پیچ و خم ماجراجویی و دوستی را در واقعیت های شکسته فیلم های Jumanji با هم پیوند بزنیم و به هم پیوند بزنیم.

 

اولین قربانیان جومانجی

صحنه از Jumanji

 

Jumanji اصلی با صحنه ای در سال 1869 افتتاح می شود ، که دو برادر به نام های Caleb و Benjamin در حال دفن جعبه چوبی بزرگ در جنگل های Brantford ، New Hampshire در مردگان شب هستند. هنگامی که آنها شروع به پر کردن سوراخ در اطراف جعبه می کنند ، بنیامین وارد می شود ، و طبل های قبیله شروع به ضرب و شتم می کنند ، ظاهراً از خود صندوق می آید. "این بعد از من است!" بنیامین با وحشت فریاد می زند و راه خود را از سوراخ بیرون می کشد. او تلاش می کند که فرار کند ، اما Caleb او را متوقف می کند و اصرار دارد که آنها باید قبل از عزیمت ، جعبه دفن جعبه را تمام کنند. هنگامی که بنیامین نگران این است که چه اتفاقی می افتد اگر روزی کسی آن را گشود ، Caleb با طمع گفت: "خدا به روح او رحم کند".

 

این اولین نگاهی است که ما از بازی تخته Jumanji به دست آورده ایم. ما هرگز چیزی بیشتر در مورد جایی که ممکن است از آنجا به دست بیاموزیم نمی آموزیم ، اگرچه براساس روشی که برادران در حال انجام آن هستند ، بعید به نظر می رسد که آنها آن را ایجاد کرده اند. به نظر می رسد بیشتر محتمل است که ، مانند دیگر شخصیت های بعدی فیلم ، Caleb و Benjamin به طور اتفاقی روی این بازی اتفاق افتادند و فقط پس از شروع بازی ، فقط درباره قدرت جادویی و ریسک های کشنده آن اطلاعات کسب کردند. درمورد اینکه چه کسی جممانجی را ساخته و چرا ، فیلم ها هرگز به ما نمی گویند.

 

Jumanji بازیکنان جدیدی پیدا می کند

صحنه از Jumanji

 

در سال 1969 ، یک قرن پس از اینکه Caleb و Benjamin دزدکی جعبه طبل را در جنگل دفن کردند ، پسر جوانی به نام آلن پاریش در حالی که در یک سایت ساخت و ساز در برانتفورد سرگردان است درام را می شنود. به نظر می رسد آلن به جای اینکه از فریب طبل های مرموز فرار کند ، نشان می دهد که طبل های بازی دارای نوعی خاصیت آژیر هستند و بازیکنان را به عذاب ناخواسته خود می کشانند. آلن یک بازی به نام "Jumanji" را پیدا می کند که در محل دفن شده است ، آن را به خانه می آورد و دوست خود سارا ویتل را متقاعد می کند که بازی کند.

 

پس از اینکه سارا نوبت خود را گرفت ، آنها تصمیم می گیرند که بازی را متوقف کنند ، بدون این که کلمات عجیب و غریب و صداهایی که از بازی ناشی می شوند ، برطرف نشوند. اما قبل از اینکه آنها بتوانند تخته را کنار بگذارند ، آلن تاس را رها می کند و از اینکه "بازی فکر می کند که [او] نورد شده است ، نگران است. زودتر سارا حیرت زده تکرار نکرد ، "بازی فکر می کند؟" از آلن وارد بازی می شود ، جایی که باید منتظر بماند تا یک بازیکن پنج یا هشت نفر را بچرخاند. این اولین پیشنهادی است که بازی ممکن است ذهن خود را داشته باشد - ایده ای که همیشه به آن اشاره می شود ، اما هرگز به طور کامل مورد بررسی قرار نمی گیرد. با این حال ، به جای ادامه بازی تا زمانی که او نتواند آلن را از بازی خارج کند ، یک سارا وحشت زده از خانه پاریش فرار می کند و توسط خفاش هایی که به نوبه خود آزاد شدند ، تعقیب شد.

 

بازی متوقف شده است

صحنه از Jumanji

 

در طول سالهای بین 1969 تا 1995 ، آلن در جنگلهای جومانجی بزرگ می شود ، جایی که او بی رحمانه توسط شکارچی بازی بزرگ ون پالت شکار می شود. در مقابل همه شانس ها ، آلن موفق به زنده ماندن ، لباس های خود را از برگ و تاک بافی می کند و ترفندهایی را برای فرار از خطرناک ترین موجودات ژومانجی می آموزد. او در یک سن پیری می کند ، اما به واسطه عدم تماس با انسان های دیگر ، هرگز در دوران نوجوانی گذشته رشد ذهنی نمی کند.

 

بازگشت در برانتفورد ، سارا در سال 1969 به عنوان تنها شاهد ناپدید شدن آلن ، که او سعی دارد توضیح دهد ، باقی مانده است ، اما می یابد که هیچ کس او را باور ندارد. با رسیدن به بزرگسالی ، او برای کمک به فرآیند آنچه که در کودکی تجربه کرد ، به درمان خود کمک می کند ، که به اعتقاد وی توهم ها بود. سرانجام ، سارا شروع به مشاغل خارج از خانه خود به عنوان روانی به نام خانم سرنا می کند و شخصیت جدید خود را در آغوش می گیرد و سعی می کند تا خاطر کسی را که دوست داشت پشت سر بگذارد.

 

در همین حال ، جودی و پیتر شفرد در اواسط دهه 80 متولد می شوند. والدین آنها در اوایل سال 1995 در طی یک اسکی در کانادا در تصادف رانندگی جان خود را از دست می دهند ، پس از آن پیتر صحبت را متوقف می کند و جودی با گفتن دروغ های پیچیده ، کنار می آید. آنها متعاقباً با عمه نورا ، که عمارت قدیمی پاریش در نیوهمپشایر را خریداری می کنند ، درگیر می شوند.

 

ژومانجی دو بازیکن دیگر به دست می آورد

صحنه از Jumanji

 

دو روز پس از رفتن به خانه پاریش ، جودی و پیتر بازی تخته Jumanji را در اتاق زیر شیروانی می بینند و شروع به بازی می کنند ، با توجه به اینکه دو قطعه از قبل روی تخته پس از پیدا کردن آنها نمی توانند آنها را حرکت دهند ، نادیده می گیرند. با این حال ، هنگامی که پیتر پنج نفر را می چرخاند ، آلن سرانجام از بازی آزاد می شود و به عنوان یک مرد بالغ به خانه کودکی خود باز می گردد. بعد از اینکه آلن فهمید که جودی و پیتر بازی را که او و سارا در سال 1969 رها کردند دوباره شروع کرده اند ، می فهمد که آنها نمی توانند بازی را بدون سارا ادامه دهند.

 

آلن ، جودی و پیتر به خانه كودكی سارا می روند و در آنجا می یابند كه او نقش "خانم سرنا" را بازی می كند و تمام تلاش خود را می كند تا خودش را متقاعد كند كه بازی خود را در سال 1969 Jumanji هرگز اتفاق نیفتاد.هنگامی که سارا متوجه شد که آلن کیست ، وی از اصرار خودداری کرد و اصرار داشت که دیگر نمی تواند مجروح آن تجربه باشد. اما آلن مصمم است که بازی را به پایان برساند و اوضاع را به حالت عادی برگرداند پس از سالهایی که در جنگل به دام افتاده بود ، سارا را فریب داد. این چهار بازیکن همچنان به نوبت خود ادامه می دهند که به طور فزاینده ای مشکل تر می شوند زیرا Jumanji همه نوع موجودات و خطرات را به خانه Parrish رها می کند.

 

ضرب و شتم بازی

صحنه از Jumanji

 

بعد از اینکه سرانجام به Jumanji پایان یافت و نام آن را گفت ، "عواقب هیجان انگیز بازی" طبق دستورالعمل های وعده ناپدید می شوند. از آنجا که این بازی در سال 1969 آغاز شد و هر آنچه که در پی داشت "نتیجه مهیج" بود ، آلن و سارا وقتی شروع به بازی کردند ، دوباره به کودک باز می گردند ، یک بار دیگر بچه می شوند ، اگرچه هنوز خاطرات بزرگسالی آنها باقی مانده است. از طرف دیگر جودی و پیتر اصلاً در نسخه بازنشانی بازی وجود ندارند ، زیرا این امر به قبل از تولد برمی گردد.

 

نسخه های جوان آلن و سارا در سال 1969 بازی را در یک رودخانه پرتاب می کنند ، با آجر وزن می کردند تا دیگر کسی آن را پیدا نکند. سپس آنها بزرگ می شوند و ازدواج می كنند و انتظار دارند كه فرزند اولشان تا كریسمس 1994 ادامه داشته باشد. تا آن زمان آلن شركت پدر را به عهده گرفت و جودی و پدر پیتر ، جیم را استخدام كرد تا برای او بیایند. آلن و سارا ناراحت هستند تا بالاخره جودی و پیتر را دوباره در مهمانی کریسمس خود ببینند ، هرچند که البته بچه ها هیچ خاطره ای از این دو نفر ندارند ، زیرا در این واقعیت ، آنها هرگز بازی را با هم بازی نکردند. در طول مهمانی ، جیم خاطرنشان می کند که او و همسرش در حال تعطیلات اسکی در کانادا هستند ، اما آلن و سارا اصرار دارند که او بلافاصله آغاز شود ، از این تصادف که منجر به کشته شدن آنها شود جلوگیری می کند.

 

بازی های دیگری نیز در آنجا وجود دارد

صحنه از Zathura: A Adventure Adventure

 

اگرچه آنها در هیچ یک از فیلم های Jumanji ذکر نشده اند ، اما Zathura: A Adventure Space در سال 2005 تأیید کرد که در حقیقت بازی های نیمه حساس و کاملاً غریب هم در آنجا وجود دارد. بازاریابی برای Zathura آن را به عنوان Spin-off Jumanji تبلیغ کرد (تریلر آنرا "ماجراجویی جدید از دنیای Jumanji" اعلام کرد) ، اگرچه این فیلم هرگز با وجود اینکه ظاهراً در همان جهان اتفاق می افتد هیچ اشاره ای به سلف خود نمی کند. و هر دو مبتنی بر كتابهای كودك توسط همان نویسنده ، كریس ون آلسبورگ بودند). Zathura همچنین شامل گروهی از بچه ها است كه می توانند یك بازی را بازی كنند كه آنها را به دنیای عجیب و غریب خود جلب می كند ، این بار با حمل یك سه نفر از خواهران و برادران (از جمله جوش هاتچرسون جوان و كریستن استوارت) به فضای بیرونی ، جایی كه با یک فضانورد مفید روبرو می شوند.

 

همانطور که در Jumanji ، بچه ها و فضانوردان مجبورند با تلاش خود برای پایان دادن به بازی ، از طریق موانع فزاینده ای چالش برانگیز را بجنگند ، اگرچه این بار خطرات شامل بیگانگان ، روبات ها و سایر خطرات علمی تخیلی به جای موجودات جنگل است. مانند Jumanji ، هر زمان بچه ها بازی را کامل کنند ، همه چیز به حالت عادی باز می گردد ، اگرچه این بار واقعیت متناوب چند دهه ای برای مقابله با آن وجود ندارد. با این حال ، هرگز به Jumanji به صراحت در Zathura ذکر نمی شود ، و Zathura هرگز در Jumanji ذکر نمی شود ، بنابراین اگرچه این فیلم حاکی از وجود بازی های شبه جومانجی بیشتر است ، اما خود فیلم ها هرگز از این فرصت استفاده نکرده اند که همه آنها را به هم گره بزنند.

 

Jumanji تکامل می یابد

صحنه از Jumanji: به جنگل خوش آمدید

 

Jumanji: خوش آمدید به جنگل با مردی که یک بازی تخته ای را در سال 1996 در یک ساحل نیوهمپشایر پیدا کرده و آن را به خانه می آورد - که می بینیم خانه قدیمی پاریش است - به فرزند نوجوان خود ، الکس. 30 سال طول کشید ، اما مانند تلاش بنیامین و کالب برای مخفی کردن بازی در سال 1869 ، ظاهراً راه حل آلن و سارا برای اتصال آجر به بازی و ریختن آن به رودخانه به اندازه کافی مناسب نبودند تا آن را به طور دائم از دسترس دور نگه دارند. Jumanji بازی است که به نظر می رسد همیشه راهی برای بازی پیدا می کند.

 

با این حال ، الکس در یک بازی تخته بی علاقه است و ترجیح می دهد بازی های ویدئویی انجام دهد. با توجه به اینکه الکس در خواب است ، حاضر نیست از تحول در سلیقه های نوجوان خنثی شود ، این بازی به یک کنسول بازی و کارتریج بازی تبدیل می شود. وقتی او از خواب بیدار می شود ، به جای اینکه به یک بازی احتیاط کند که می تواند اشکال را به طور مستقل تغییر دهد ، الکس بازی را انجام می دهد ، و به داخل کشیده می شود. همانطور که بعداً فهمیدیم ، این بلافاصله پس از انتخاب یک کاراکتر اتفاق می افتد ، نه بعد از تصمیم در بازی بدشانس مانند فیلم اول. این امر به نظر می رسد که انگار Jumanji با گذشت زمان مشتاق ادعای قربانیان شده است ، و قوانین متناسب با اهداف خود را تغییر داده است.

 

الکس 20 سال آینده را درون بازی می گذراند ، و مانند ناپدید شدن آلن قبل از او ، این شهر به بازی ناپاک مشکوک است. در برخی مقطع ، خانواده الکس برخی از وسایل الکس را به دبیرستان اهدا می کنند و بازی در زیرزمین مدرسه پیچیده می شود.

 

جومانجی مدرن

صحنه از Jumanji: به جنگل خوش آمدید

 

20 سال پس از ناپدید شدن آلکس به Jumanji ، چهار نوجوان برانتفورد به نام های اسپنسر ، مارتا ، یخچال و بیتانی در حالی که در بازداشت در زیرزمین دبیرستان در سال 2016 بازداشت شده بودند وارد بازی ویدیویی شدند. در داخل بازی ، کیds دیگر شبیه به خود نیستند ، اما مانند آواتارهای بازی ویدیویی که برای نمایش آنها انتخاب کرده اند. آنها برای بازگشت به دنیای واقعی باید بازی را انجام دهند و در نهایت این بازی را شکست دهند. به سرعت آشکار می شود که قوانین فیلم Jumanji از زمان فیلم اول به طور قابل توجهی تغییر کرده است ، با رول های ساده تاس که جودی ، پیتر ، آلن و سارا حرکت کردند و با یک تعداد محدود زندگی ، نقاط قوت و ضعف فردی و کلی جایگزین شدند. داستان داستانی که اکنون بازی دنبال شده است.

 

در حین بازی ، نوجوانان با الکس (به عنوان آواتار خود) دیدار می کنند ، که در خانه جنگلی که آلن پریش در طول سال های خود ساخته بود ، درگیر بازی شده اند. الکس فکر می کند تنها چهار ماه از زمان دریافت این بازی در سال 1996 نگذشته است. پنج نفر از آنها با هم کار می کنند تا از سطح فزاینده ای چالش برانگیز این بازی صعود کنند ، که هنوز شبیه نسخه بازی تخته در تنظیمات جنگل خود و در غیر بازیکنان شرور است. شخصیت ون پالت پس از ضرب و شتم بازی و فریاد زدن "Jumanji" ، این 5 بازیکن هر کدام به نقاطی باز می شوند که وارد بازی شده اند ، الکس به 1996 و چهار نفر دیگر در سال 2016 بازداشت شدند.

 

زندگی بعد از جومانجی

صحنه از Jumanji: به جنگل خوش آمدید

 

یخچال و فریزر ، بتانی ، اسپنسر و مارتا به یاد آوردن وقت خود در Jumanji تغییر قابل توجهی در نحوه کار بازی تخته در فیلم اصلی است که کلیه چیزها را به سال 1969 بازنشانی می کند ، وقتی اولین بازیکنان آن بازی خود را آغاز کردند. در حالی که جودی و پیتر بدون هیچ آگاهی از بازی بزرگ شدند (از آنجا که بعد از تنظیم مجدد متولد شدند) ، اسپنسر ، مارتا ، یخچال و بیتانی همه چیز را به خاطر می آورند ، علی رغم اینکه الکس قبل از به دنیا آمدن از این بازی و در نتیجه دنیای اطراف خود را تغییر می دهد. . هیچ توضیحی برای چنین تغییر اساسی در مکانیک Jumanji داده نشده است ، بنابراین ما باید تصور کنیم که این فقط نمونه دیگری از تغییر ماهیت بازی است.

 

بعد از بازگشت الکس به 1996 ، او با خاطرات خود از بازی دست نخورده بزرگ می شود ، ازدواج می کند و بچه هایی دارد. وی پس از دختری که جان خود را در این بازی نجات داده است ، بزرگترین دختر خود را بتانی نامگذاری می کند و والدین وی همچنان در خانه پاریش سابق زندگی می کنند. پس از خروج از بازی در سال 2016 ، نوجوانان با الکس بالغ ملاقات می کنند ، که هیجان زده است تا در نهایت چهره واقعی (غیر آواتار) آنها را ببیند. آنها بعداً بازی را با سر و صدا کردن توپ توپ بولینگ از بین می برند.

 

با این حال ، مدتی پس از ترک دوستانش ، اسپنسر قطعات شکسته بازی را بازیابی می کند و آن را نگه می دارد ، در صورت ضروری. این نوجوانان در تمام دوران بقیه دبیرستان ها نزدیک هستند و به کالج می روند ، اما اسپنسر شروع به شک و تردید قابل توجهی می کند و از گروه کنار می رود. اسپنسر قبل از دیدار با دوستانش برای برانکارد هنگام استراحت از دانشگاه در سال 2019 ، سعی در اصلاح بازی دارد تا بتواند دوباره به عنوان آواتار خود از فیلم اول بازی کند ، امیدوار است که این امر به احیای اعتماد به نفس او کمک کند. متأسفانه بازی خراب است و اسپنسر درون آن به دام می افتد. دوستان وی به جستجوی او می روند و به خانه او می روند - به جز بیتانی ، که برای پیدا کردن الکس بزرگسالی می رود و از او کمک می خواهد.

 

تاریخچه میلو و ادی

صحنه از Jumanji: سطح بعدی

 

در حالی که این چهار نوجوان حداقل می فهمند چه چیزی در Jumanji وارد می شوند: The Level Level که سه سال قبل بازی را پشت سر گذاشته و مورد ضرب و شتم قرار داده است ، پدربزرگ اسپنسر ادی و بهترین دوست سابقش Milo Walker ناخواسته به همراه آنها کشیده می شوند. بدون هیچ تصوری از دنیایی که تازه وارد شده اند. قبل از اینکه Milo بدون رضایت ادی آن را بفروشند ، ادی و میلو با هم یک غذا درست کردند ، و اختلاف بین این دو را برانگیختند. در همان صبح که دوستان اسپنسر وارد خانه او شدند و به دنبال او رفتند ، میلو در خانه ادی ، مصمم برای ایجاد اصلاحات حاضر شد.

 

در ابتدا ، ادی می خواهد هیچ ارتباطی با Milo نداشته باشد ، و در ابتدا ، آنها فقط دائما مشاجره می کنند. اما سرانجام ، این دو مجبور می شوند با صادقانه با هم صحبت کنند و درباره دلهره و انگیزه میلو برای حضور در آستان ادی آن روز صبح صحبت کنند. میلو فاش می کند که اخیراً تشخیص پزشکی پایانی را دریافت کرده است و می خواهد قبل از مرگ او رابطه شکستگی خود با ادی را بهبود ببخشد. در نهایت تصمیم گرفتند که دوستی آنها از اختلاف نظرشان در مورد غذاخوری مهمتر است ، ادی را به دلیل فشار آوردن او به بازنشستگی ، میلو را ببخشید و دو شریک تجاری سابق بازی را با شرایط خوب به پایان می رسانند.

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 10
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 24
  • بازدید ماه : 80
  • بازدید سال : 647
  • بازدید کلی : 1,711